درگذشته، سازمانها به ارائه چند نوآوری در طول یک سال بسنده مینمودند و نوآوری تنها در واحد تحقیق و توسعه R&D صورت میپذیرفت. اکنون با پیچیدهتر شدن سازمانها و تغییر سریع محیط، بهخصوص دسترسی سریع به حجم عظیمی از اطلاعات، نیروی انسانی دارای ایدههای بیشتری است. حال نوآوری وظیفه هر یک از کارکنان سازمان است. اگر یک کسبوکار جدید راهاندازی نمودهاید، حتما به ایدههایی پولساز نیازمندید.
گاه، عوامل خارجی شما را به بروز خلاقیت و نوآوری (خلاقیت : ارائه یک فکر نو | نوآوری : پیادهسازی فکر نو ) وادار مینماید. برای مثال با فروش موسیقی از طریق اینترنت، صنعت تولید CD نابود شد. پس چرا تا زمان تغییر صنعتتان توسط فردی دیگر، باید منتظر بمانید ؟ خیلی بهتر است که برای تغییر شرایط اول خودتان اقدام نمایید. برای اینکه پیرو نباشید، باید رهبر باشید و یا کلاً بازار را ترک نمایید.
15 سوال برای زدن جرقه نوآوری در سازمان |
برای اینکه بدانید که آیا برای آینده آمادهاید یا خیر، 2 راه وجود دارد : یا صبر نمایید تا آینده خودش بیاید و یا اینکه از خود سوالاتی بپرسید.
نکته 1 : تیم خود را درگیر نمایید.
بهتنهایی این کار را انجام ندهید. بگذارید تیم شما در این فرآیند دیگر شود و بدرخشد، زیرا افراد با پیشینه، مهارت، سن، تمایلات و میزان تحمل متفاوت در کنار یکدیگر، یک سازمان را تشکیل میدهند، پس هر فرد از منظر متفاوتی به این موضوع مینگرد.
نکته 2 : به مشتریان خود نزدیکتر شوید .
مشتریان کالا و دریافتکننده خدمات سازمان، بهترین متخصصین بازاریابی هستند، زیرا آنان از پیش میدانند که چرای مشتریانتان از شما میخرند.با توجه به تاثیر رضایت مشتری بر جایگاه برند، بهتر آن است که هر چه بیشتر مشتری را در کسبوکار خود درگیر نمایید.
در ادامه 15 سوال را مطرح خواهیم نمود. این سوالات توانایی زدن جرقه نوآوری در هر سازمانی خواهد داشت :
1- اگر مشتری، اعتماد بیشتری به ما داشته باشد، چه خواهد شد؟
اگر برندتان شناختهشده نیست، چگونه باید اعتمادسازی نمایید ؟
2- چگونه باید واسطهها را حذف نمود؟
آیا قادر به جذب مستقیم مشتریان هستید، حتی اگر به معنای در خطر افتادن رابطه سنتی سازمان با دلالها و واسطهها باشد ؟
3- چگونه باید بین مشتریان ارتباط برقرار سازیم ؟
فقط به ارتباط خود با مشتری فکر نکنید، راهی برای ارتباط بین آنها بیابید.
4- چگونه باید مشتری را برای فروش محصول ما به دیگران حمایت نمود؟
بهترین مشتریان کالا و خدماتتان به دنبال معرفی شما در داخل شبکههای ارتباطی خود هستند. برای حمایت از اقدامات آنها چه کردهاید ؟ چگونه باید موجب تقویت رفتار آنان شوید ؟
5- چه میشود اگر رقیب را کمک نماییم تا بیشتر بفروشد؟
آیا داغ بودن یک بازار به نفع کل شاغلان آن بازار نیست ؟ برای مثال سایت آمازون که خود یک کتابفروشی باقیمتهای خردهفروشی است، سایر فروشگاههای مستقل عرضه کتاب که همان کتاب را دارند (این فروشگاهها،کتاب مشابه را با قیمتی پایینتر ارائه مینماید) که را نیز معرفی مینماید.
6- سایرین در دیگر صنایع چه میکنند؟
برای مثال، هنگامیکه خانم یابسلی فرودگاه مرسدس بنز را در استرالیا تأسیس نمود بعدازآن بهسوی تولید خودرو نرفت بلکه وارد صنعت هتلداری شد. چگونه میتوانید وارد دیگر صنایع شوید ؟
7- بقیه دنیا چگونه عمل میکنند ؟
شما باید به بهترین حالتی که میتوانید، کار خود را انجام دهید.
در صنعت شما،چه کسی در دنیا بهترین ست ؟ چه چیزی از این بهترین میتوان آموخت ؟
فرض که در حوزه بانکداری هستید، بانکهای انگلیس یا آمریکا چگونه عمل میکنند؟
8- شرکتهای نوپا(شرکت استارتاپ) و کارآفرین چگونه عمل مینماید؟
شرکتهای استارتاپ، کولهبار تجربه سازمانهای قدیمی و بزرگ را ندارند، پس راحتتر ریسک نموده و کارهای نو را میآزمایند. آیا چیزی در آنان برای آموختن وجود دارد؟
9- جوانان امروزی، چه میکنند؟
آخرین تمایلات و گرایشهای اجتماعی در بین قشر جوان جامعه چیست ؟ چه چیزیهایی در بین جوانان "داغ" و "پرطرفدار" است ؟ شاید به نظر سطحی و خام باشند، اما آیا قادر به زدن جرقه یک ایده نو هستند؟
10- کدام تمایلات موجب ایجاد انگیزه میگردد؟
برای مثال به روند جهانی برای تناسباندام افراد و کاهش وزن دقت نمایید. بانک آلفا در روسیه به افراد ورزشکار نرخ سود سپرده بانکی بالاتری پرداخت مینماید. آیا روندها جهانی در مد، سلامت، تجارت و ارتباط را در کار خود مدنظر دارید ؟
11- از کدام ایدهی قدیمی میتوان دوباره استفاده نموده؟
به اطراف خود نگاه کنید، ایده های نوینی وجود دارد که میتوانند جدید نباشد. میتوان از طریق اینترنت به لیست ایدههای ثبتشدهای که زمان حمایت قانونی از ثبت آنان سپریشده ، دستیابید. شاید ایدهای باشد که در زمان ثبت، قابلیت اجرایی نداشته و یا ایدههایی که تغییراتی جزئی در آن به ایده جدید تبدیل گردد.
12- چه چیزی را میتوان از استفاده فردی به استفاده کاری تبدیل نمود؟
گوشیهای هوشمند و تبلتها ابتدا برای کارهای شخصی مورداستفاده قرار میگرفت اما بعد بهوسیله ای برای تسهیل کار تبدیل شد.
13- چه چیزی بامزه است؟
مخترع سرشناس آقای کاواکامی واژه Chindogu را به معنای "چیزی که دقیقاً مفید نیست، بلااستفاده هم نیست" در دهه 90 ابداع کرد. این چیزها معمولا فقط برای تفریح و سرگرمی ابداع میشود. آیا میتوان این چیزهای بیمصرف را به چیزهایی بسیار کاربردی و پرمصرف تبدیل نمایید. مثل selfie stick
14- اگر اجتماعیتر شود، چه میشود؟
چگونه میتوان از قدرت شبکههای اجتماعی برای دستیابی به ایدهها، اطلاعات متریان جدید، توصیه دیگران و بازخورد و حمایت دیگران استفاده نماییم؟
15- اگر محلیتر گردد، چه میشود؟
آیا نیرویهای دفتر مرکزی در برخی کارهای غیرضروری و غیر مرتبط با آنان درگیر شدهاند؟
آیا میتوان کارهای محلی را به نمایندگی محلی واگذار نمود ؟ مثل شرکت کاله میتواند شیر را دفتر مرکزی آمل برای شیراز ارسال نماید، حالآنکه میتواند شیر را در شیراز از تولیدکننده محلی خریداری و فقط برچسب کاله بر آن بزند.
تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر