۱۳۹۷ آبان ۵, شنبه

فروش بیشتر به مشتریان فعلی – ۱۹ روش برای فروش بیشتر به مشتریان کنونی

فروش بیشتر به مشتریان فعلی

فروش بیشتر به مشتریان فعلی  یکی از بهترین روش‌های فروش حرفه‌ای است. مشتریان دائم تحت یک فشار روانی که شاید با پرداخت پول بیشتر، کالای کمتری گیرشان آید ، بنابراین دائما احساس ریسک می‌نمایند ، پس مشتری علاقه‌مند است که از تعداد محدود و مشخصی از برندهای مورد اعتماد خود به صورت دائم خرید نماید. با چنین گرایشی ، یک تیم فروش حرفه‌ای از فروشنده حرفه‌ای خود می‌خواهد که فروش بیشتر به مشتریان فعلی را در دستور کار خود قرار دهید. یک فروشنده حرفه‌ای می‌داند که باید بر نیازهای مشتریان خود تمرکز نماید ، نیازهایی که توسط رقبا کمتر موردتوجه قرارگرفته است.

فروش بیشتر به مشتریان فعلی

ما در دوره آموزش فروشندگی حرفه‌ای ، در خصوص نحوه تمرکز فروشنده بر نیاز مشتری برای فروش بیشتر به مشتریان فعلی راه‌حل‌های بسیاری را مطرح منماییم . در ادامه به بیان ۱۹ روش برای فروش بیشتر به مشتریان فعلی خواهیم پرداخت تا با برخی از این تکنیکها آشنا شوید. این تکنیک‌های فروش موجب عملکرد شما خواهد شد.

افزایش نفوذ

فروشندگانی که مایل به یادگیری در مورد مشتریان خود هستند، سعی می‌کنند مشکلات و نیازهای مشتریان خود را برای  بیشتر شدن نفوذ بر آنان ، درک می‌نمایند.

استراتژی‌های افزایش نفوذ :

  • شناسایی محصولات یا خدماتی که مشتری می‌تواند خرید کند اما نمی‌خرد.

محاسبه کل مشتریان بالقوه با برآورد میزان خرید آنان از رقبا

  • ارائه برنامه‌ای برای افزایش تعداد پروفایل‌های مشتریان بالقوه.

مدیران خرید شرکت‌ها و ادارات را شناسایی کنید و به شبکه مشتری خود متصل نمایید.

  • تلاش نمایید تا برای تماس مشتریان خود یک ارزش ایجاد نمایید.

مهم‌ترین چیزی که می‌توانید با مشتریان خود به اشتراک‌گذارید، دانش و تخصص شما است. چه اطلاعاتی دارید که می‌تواند برای مشتریان سودمند باشد؟ ارزش را بر اساس شرایط مشتری تعریف نمایید. امکان ایجاد ارزش برای مشتری ، پایانی ندارد، زیرا می‌توان در ارائه خدمات سریع‌تر، تحویل بهتر، سفارش ساده‌تر، ویژگی‌های منحصربه‌فرد و مزایا و …..  این ارزش را ایجاد نمود.

  • نحوه کمک به بهبود کسب‌وکار مشتریان را برایشان مشخص نمایید.

تلاش نمایید که راه‌حل‌هایی را ارائه نمایید که مشتری‌ها به تنهایی نمی‌توانند پیدا کنند. هر کس در این اقتصاد تلاش می‌کند تا موفق شود. ممکن است بتوانید ایده‌ها و تکنیک‌هایی را پیدا کنید که می‌تواند برای مشتریان مفید باشد. به حل مشکلات مشتریان فکر کنید.  راه‌حل‌های سفارشی یا منحصربه‌فردی که نیازهای ویژه مشتری را برآورده می‌کنند. سعی کنید بزرگ‌ترین منبع اطلاعاتی مشتریان خود باشید.

  • این حس را در مشتری ایجاد نمایید که رابطه خاصی با شما دارد.

برای درک استراتژی کسب‌وکار مشتری و وضعیت مالی وی ، اعداد و ارقام مالی مشتری را به درستی تحلیل نمایید. چگونه می‌توانید مشتریان خود را به کسب‌وکار خود گسترش دهید؟ هدف از رشد کسب‌وکار مشتری چیست؟ بزرگ‌ترین ایجادکننده سود و هزینه در کسب‌وکار مشتری چیست؟ چگونه می‌توانید مشتریان در گسترش کسب‌وکار خود ، یاری نمایید ؟

  • مشتریان مشتری خود را شناسایی کنید.

چگونه می‌توانید به مشتریان خود کمک کنید تا به آن‌ها بیشتر نفوذ نمایید؟ به مشتریان خود نزدیک شوید. هنگامی‌که آن‌ها را بشناسند و با رویکرد شما راحت باشند، فروش بیشتر به مشتریان فعلی ادامه خواهد یافت.

ایجاد یک برنامه عملی

می‌توان مشتریان را به عنوان مشتریان بالقوه در نظر بگیریم و برنامه‌ای عملی برای جذب آنان داشت. در ادامه به بیان استراتژی‌هایی مرتبط با این حوزه می‌پردازیم :

  • نیازهای مشتریان خود شناسایی و سعی کنید راهی برای برطرف ساختن این نیازها بیابید.

اگر به دنبال افزایش درآمد در مقابل به رقبا هستید، با تمایز معناداری در محصولات و خدمات خود ایجاد نمایید. اکثر مشتریان تجربه‌ای در خصوص خرید دارند. این مشتریان حتما با فروشندگانی کار می‌کنند ، که به هیچ عنوان به آنان اهمیت چندانی نمی‌دهند و مشتریان بهانه کافی برای تغییر سریع آنان دارند. سعی کنید این مشتریان را آگاه سازید تا سطح خریدشان از شما را افزایش دهند. اگر مشتری را به خوبی بشناسید ، می‌توانید خود را با رویکرد خرید مشتری همراه نمایید.

  • کلید فروش بیشتر به مشتریان فعلی در خدمات پس از فروش است.

انتظارات مشتریان و نگرانی‌های مربوط به پشتیبانی پس از فروش بر تصمیمات خرید آینده آنان تاثیر گذار است. هنگامی‌که مشتریان یک محصول یا خدمات را خریداری می‌کنند، اعتقاد دارند که آن‌ها بیش از یک موارد خاص را خرید می‌نمایند. آن‌ها معمولا انتظار میزانی از خدمات پس از فروش را به همراه این خرید از فروشنده دارند. خدمات پس از فروش تعیین خواهد نمود که آیا در آینده سفارش‌های آن‌ها افزایش خواهد یافت و یا به سوی فروشنده دیگر خواهند رفت . فروشندگانی که قصد افزایش فروش را دارند ، سعی می‌نمایند تا از طریق مشتریان فعلی این کار را انجام دهند ، پس این فروشندگان ، به خدمات پس از فروش به عنوان یک فرصت برای تقویت رابطه با مشتری می‌نگرند.

  • به مشتریان خود بگویید که چرا کار با شرکت شما نشانه هوشمندی آن‌هاست.

مشتریان علاقه‌مندند که حس نمایند در مورد انتخاب محصول یا خدمات شما ، تصمیم درستی گرفته‌اند. بهترین راه برای حفظ و گسترش کسب‌وکارتان، تقویت مثبت تصمیم آنان در طول زمان است. باید بین مشتری و فروشندگان یک اتوبان فروش ایجاد نمود تا میزان فروش به آن‌ها را حداکثر نمود. اگر تنها تماس شما با مشتری بر اساس فروش چیزی به آنان باشد، شما حتما دچار دردسر خواهید شد.

  • از احساس مشتریان در مورد رقبایی که سعی دارید سهم بازار آنان را بگیرید ، سوال بپرسید .

در رقبا شما از چه چیز متنفر و از چه چیزی خرسند هستند ؟ تجزیه‌وتحلیل رقابت مستلزم آن است که حتما سوال بپرسید. پرسش ، کلید در آگاهی است و فردی به درستی سوال بپرسد ، هنرمند است ، برای همین است که میگویند : هنر سوال پرسیدن . هدف این است که متوجه شوید با چه رقابت می‌نمایید و چه چیزی باید در شما تغییر نماید.

  • به دنبال راهی برای افزایش و تقویت سطح اعتماد باشید.

مشتریان امروز با اطلاعات بسیار متضاد و متناقض در خصوصو محصولات و خدمات در حال بمباران شدند، برای برقراری رابطه بلندمدت با مشتری و فروش بیشتر به مشتریان فعلی ، به عنصر اعتماد نیاز است

نوشته فروش بیشتر به مشتریان فعلی – ۱۹ روش برای فروش بیشتر به مشتریان کنونی اولین بار در تیم مشاوران مدیریت ایران IranMCT. پدیدار شد.



from تیم مشاوران مدیریت ایران IranMCT https://ift.tt/2SnN5IG

۱۳۹۷ مهر ۲۶, پنجشنبه

اهداف مارکتینگ ( اهداف بازاریابی ) چیست؟ چگونه به اهداف مارکتینگ دست یابیم ؟

اهداف مارکتینگ  Marketing Goals

اهداف مارکتینگ در یک برنامه بازاریابی ( طرح بازاریابی ) باید بتوانند به سوالات مهمی پاسخ دهند. اهداف مارکتینگ باید بتوانند مسیر و زمان رسیدن شما به یک یا دسته‌ای از اهداف مشخص را بیان نمایند. اگر ندانید که چه چیزی را در چه زمانی می‌خواهید ، چگونه می‌توانید برای آینده خود برنامه‌ریزی نمایید ؟

اهداف بازاریابی اهداف مارکتینگ Marketing Goals

اهداف مارکتینگ شما چیست ؟ 

اهداف مارکتینگ چیزی جز بیان نتایج مورد نظر پس از اجرای برنامه مارکتینگ شما نیست. اهداف بازاریابی باید مرتبط و در پشتیبانی از سایر اهداف تجاری موجود در کسب‌وکار شما باشد. اهداف مارکتینگ مانند سایر هدف‌ها ، باید قابل‌اندازه‌گیری باشد. اهداف باید مشخص و واقع‌بینانه تعریف شده باشند. تعیین اهداف ، نقطه شروع برنامه بازاریابی است. اولین جزء برنامه استراتژیک بازاریابی ، داشتن چشم‌انداز واضح و روشن از آنچه در سال جاری و هر سال بعد  به آن است که باید با توجه به جزئیات تعیین گردد. به عنوان مثال، هدف شرکت دیزنی : “مردم را خوشحال می‌کنیم”. این راهنمای ماموریت این شرکت در تمام فعالیت‌های بازرگانی و بازاریابی است.

 این یک چشم‌انداز روشن است که در طول مسیر حرکت به سمت آن ؛ کاملا قابل اندازه‌گیری است. هرگاه سوالی در مورد ارتباط یک فعالیت خاص به چشم‌انداز پیش آید ، مدیران از باید ببینند که آیا این فعالیت در راستای شادی مردم است یا خیر. در پیاده‌سازی طرح بازاریابی خویش، باید همواره خود را بر تمرکز بر اهداف خاصی که بازاریابی آن را مشخص نموده است ، مجبور نمایید تا به نتایج آن به دست مدنظر دست یابید. یک طرح بازاریابی حرفه‌ای حتما در خصوص نحوه اجرا و عمل نیز باید راهکارهایی مناسبی ارائه نماید.

یک هدف مارکتینگ را می‌توان در بازه زمانی بسیار بلندمدت و یا در غالب یک عددی کوچک مرتبط با درآمدی مشخص تا پایان سال ، تعریف نمود. این  هدف حتی ممکن است یک تعداد کوچک‌تر برای یک دوره کوتاه‌تر باشد، مانند : دستیابی به چهار مشتری جدید در هر ماه. اهداف، اگر چه مشخص و قابل سنجش هستند، می‌توانند بیان ساده‌ای از یک فرهنگ یا نگرش  در شرکت باشند . مثلا  : شماره یک در رضایت مشتری در یک صنعت خاص.  اهداف بازاریابی همچنین باید با اهداف مالی شرکت شما متناسب و گاه به زبان مالی ترجمه گردد، مانند افزایش:

  • میزان فروش
  • واحدهای فروخته شده
  • سهم بازار
  • ترکیب محصولات یا خدمات
  • نرخ بازگشت سرمایه در هزینه‌های تبلیغات ROI
  • سطح آگاهی از برند
  • توان روابط عمومی
  • تعداد مشتریان جدید / ارتباطات جدید
  • سهم شرکت در کسب‌وکار مشتری
  • نرخ تبدیل فروش

شاید به خواندن لیست فوق ، فکر کنید که همه این اهداف شامل برنامه بازاریابی کسب‌وکار شما نیز می‌شود. اگر چه این نوع نگرش بسیار شجاعانه است، اما واقع‌بینانه نیست. اهداف زیاد می‌تواند موجب فرایش و اتلاف بودجه گردد. شاید بپرسید ، چه تعداد هدف باید انتخاب شود ؟ پاسخ – بستگی به توان مالی، نیروی انسانی ، … و خیلی موارد دیگر دارد. تعداد دقیق اهداف مارکتینگ به این بستگی دارد که آیا این اهداف به صورت منطقی تعیین شده‌اند ؟ با این اهداف به چه درصدی از دستیابی به موفقیت را در نظر گرفته‌اید ؟ این اهداف در کدام دوره زمانی باید حاصل شوند ؟ اهداف مارکتینگ “منطقی”، “دوره زمانی” و “موفقیت” همه باید توسط شما تعریف شده و با اهداف کلی کسب‌وکار و تعهد مدیریت سازگار باشند.

نه تنها تعداد اهداف باید واقع‌بینانه باشد، بلکه باید خود اهداف نیز واقعی باشند. تعیین اهداف واقع‌بینانه به موفقیت مارکتینگ شما کمک می‌نماید. تعیین اهداف خیلی آسان نیز غیرواقع‌بینانه است. اهداف آسان به بزرگ شدن شما کمکی نمی‌کند. اهداف مارکتینگ باید به شما فشار آورد تا مجبور شوید تا اقدامات جدی و مهمی مدنظر داشته باشید. اما تعیین اهداف خیلی بزرگ و غیرقابل‌دسترس نیز غیرواقع‌بینانه هستند و باعث ناامیدی، دلسردی و شکست می‌شوند.  فهرستی از سوالاتی که به تعیین اهداف واقعی کمک می‌نماید، برایتان محیا نمودیم :

  1. آیا واقعا می‌توانم این کار را انجام دهم؟
  2. آیا قبلا با فعالیت‌های مشابه ، به نتایج مدنظرم نزدیک شده‌ام؟
  3. آیا رسیدن به اعداد مدنظرم ، تا حد زیادی عملی و امکان‌پذیر است؟
  4. آیا رقبا ، کارهای مشابه انجام داده‌اند؟
  5. آیا من از این جمله دیگران که می‌گویند: “این امکان وجود ندارد که این کار انجام شود” ، پرهیز می‌نمایید ؟

اگر پاسخ شما به سوالات فوق مثبت است، اهداف شما واقعی است. بزرگ‌ترین آزمون برای سنجش اهداف مارکتینگ ، تعیین اعتبار اهداف است. آیا به اهداف خود اعتقاد دارید؟ باورپذیری چیزی است که شما را به سمت موفقیت سوق می‌دهد. باورپذیری به معنای باورپذیر بودن اهداف توسط دیگران نیست ، بلکه این پرسش را بیان می‌نماید که آبا خود شما به اهداف مارکتینگ خود باور دارید ؟ شما باید آن‌ها را باور داشته باشید، زیرا شما  هستید که باید انگیزه تکمیل کارتان را باید داشته باشید. اهداف مارکتینگ خود را بنویسید. ثبت اهداف به شما اجازه می‌دهد تا آنان را ردیابی، ارزیابی، اندازه‌گیری و مدیریت نمایید. ترکیبی از اهداف ساده‌تر و کوچک، پایه‌گذار اهداف بلند پروازانه و چالش برانگیز است. به طور ذاتی، لیست هدف شما ترکیبی از این دو نوع هدف خواهد بود.

اولویت‌بندی اهداف مارکتینگ

وقتی فردی به اولویت‌بندی می‌اندیشد، معمولا فکر می‌کند که “مهم‌ترین چیز چیست؟” یا “چه چیزی بهترین بازده را در کوتاه‌ترین مدت ‌زمان برایم ایجاد می‌نماید؟” این نحوه نگرش خوب است، زیرا به طور مداوم در مورد این دو هدف  ( هدف ساده / هدف چالشی ) و سطح اهمیت آنان  و چگونگی اولویت‌بندی آنان باید فکر نمایید. اولویت‌بندی مرتبط با تمرکز است. نوبت کار روی کدام هدف است ؟ نوبت کدام هدف است تا از منابع اختصاص یافته استفاده نماید؟ اگر تاکنون یک هدف را بر هدف دیگری ترجیح داده‌اید، همیشه به این معنا نیست که آن هدف مهم‌تر بوده است. باید علاوه بر تمرکز بر تکمیل،  به سطح اهمیت آن هدف نیز توجه نمایید. این بدان معنی نیست که باید در یک زمان همه اهداف را در دست اقدام قرار داد. در محیط پر حیا هوی امروز، چندوظیفه یا چند هدف بودن ، یک امر عادی است. مدیریت هم‌زمان اهداف و فعالیت‌های مختلف می‌تواند تمرکز و منابع را به عنوان عوامل پیشرفت هدایت نماید. همه چیز باید از چشم‌انداز و مأموریت  سازمان نشاءت یابد. بنابراین مطمئن شوید که اهداف بازاریابی شما اهداف بالاتر و اساسی‌تری  چون چشم‌انداز و مأموریت پشتیبانی می‌نماید.وقت آن است که تعریف اهداف، استراتژی‌ها و تاکتیک‌ها مشخص شود. در اینجا این است که چگونه کار می‌کند :

  • هدف  Goal  :  دامنه وسیعی از اقدامات را شامل می‌شود.

  • هدف Objective :  یک هدف خاص و مشخص که زمان‌بندی‌شده است و بخشی از goal است

  • استراتژی Strategy  : مسیر موفقیت‌آمیز دستیابی به هدف objective است.

  • تاکتیک Tactic  : این وظیفه و عمل ملموس و ویژه برای انجام کاری است.

 مثال :

  • Goal  : بهبود شرایط سلامت عمومی بدن
  • Objective : کاهش میزان کلسترول تا ۱۵ درصد تا سه ماه آینده
  • Strategy : خوردن غذاهای سالم و مناسب برای قلب
  • Tactic :  ثبت‌نام در کلاس پیلاتس برای ۶ هفته

اهداف ازاریابی اهداف مارکتینگ marketing goals

اهداف مارکتینگ

همان‌طور که گفته شد، برنامه‌های بازاریابی بزرگ بر اساس از اهداف پایه‌ای تهیه می‌شوند که مهم‌ترین نیازهای کسب‌وکارتان را نشان می‌دهد. اما واقعا چگونه اهداف مارکتینگ را به درستی تعیین نماییم؟ از روی تجربه می‌توانم بگویم که اهداف مشترک زیادی در بین کسب‌وکارهای حاضر در یک صنعت مشخص وجود دارد.

افزایش فروش

هدف تمام تلاش‌های بازاریابی شما، افزایش فروش است. افزایش فروش یک هدف چالش‌برانگیز برای مدیران بازاریابی  که چرخه فروش طولانی دارند – در این حالت، اغلب ما به عنوان مشاور مدیریت فروش ، پیشنهاد می‌نماییم که  “شاخص‌های پیشرو در رشد” را انتخاب نمایند . بنابراین می‌توان موفقیت‌های خود را از لحاظ درآمد یا مثلا تعداد پیش‌فروش را ( بر اساس مدل کسب‌وکار خود ) اندازه‌گیری نمایید.

افزایش تعداد مشتری راغب ( افزایش فرصت‌های فروش )

اگر قصد دارید میزان اثربخشی بازاریابی خود ارزیابی نمایید، باید به نتایجی که پیش‌تر از چرخه فروش حاصل‌شده است ، نگاهی بی اندازید. اگر تعداد مشتریان راغبleads  را اندازه‌گیری می‌کنید، بهتر است یک معیار مناسب مانند تعداد مشتریان راغب مورد تایید واحد بازاریابی (MQLs) یا تعداد مشتریان راغب مورد تائید اولیه واحد فروش (SALs ) را انتخاب نمایید ، زیرا تعداد مشتریان راغبی که تعیین صلاحیت نشده‌اند ، می‌تواند شما را به اشتباه بی اندازد و این عدد را یک موفقیت تصور نمایید . ارزیابی فرصت ، پیرامون اعداد از پیش تائید شده ، به واقعیت نزدیک‌تر است.

جذب مشتریان جدید

جذب مشتریان جدید، یک هدف والا ، برای هر نوع کسب‌وکاری است ، صرف‌نظر از آنچه به افراد یا شرکت‌ها می‌فروشید. درحالی‌که این روش آسان به نظر می‌رسد ، اما بسیاری از شرکت‌ها حتی برای تعیین منطقی تعداد مشتریان جدید خود نیز دچار مشکل هستند.

 

مطالب مرتبط :

نوشته اهداف مارکتینگ ( اهداف بازاریابی ) چیست؟ چگونه به اهداف مارکتینگ دست یابیم ؟ اولین بار در تیم مشاوران مدیریت ایران IranMCT. پدیدار شد.



from تیم مشاوران مدیریت ایران IranMCT https://ift.tt/2R1E32B

۱۳۹۷ مهر ۱۹, پنجشنبه

تاریخچه بازاریابی ( تاریخچه اندیشه بازاریابی با نگاه پژوهشی و کاربردی )

تاریخچه بازاریابی History of Marketing

این مقاله برگرفته از کتاب تاریخچه بازاریابی است که به بررسی ماهیت تحقیق‌های تاریخی در حوزه بازاریابی ، و اینکه چرا این تحقیقات باید برای محققان بازاریابی اهمیت داشته باشند، و رویکردهای مختلف در خصوص مطالعه پیشینه اندیشه‌های بازاریابی ، و سازمان‌دهی  می‌پردازد.

کتاب تاریخچه بازاریابی تاریخچه بازاریابی History of Marketing

تحقیقات تاریخی در بازاریابی

مورخان بازاریابی عموما از سنتی که مدت هاست توسط اقتصاددانان اتخاذ شده است ، یعنی جدا کردن تاریخچه اجرا از تاریخچه اندیشه‌ها، تبعیت کرده‌اند و مطالعات شان را بر یکی از این دو مورد متمرکز کرده اند. از این رو، تحقیقات تاریخی بازاریابی به طور کلی به دو دسته تقسیم شده است :

  • تاریخچه بازاریابی

  • تاریخچه اندیشه‌های بازاریابی

پیشینه اندیشه‌های بازاریابی ، آن چیزی است که ما در این فصل به مرور آن خواهیم پرداخت. البته، همانطور که استنلی هلندر زمانی مشاهده کرد، “عمل به طور کامل فاقد اندیشه نیست و اندیشه اغلب عمل محور است”. برخی از تحقیق هایی که در اینجا مورد بررسی قرار گرفته اند، تاریخچه بازاریابی را به همراه اندیشه‌های بازایابی مورد بررسی قرار می دهند، بیشتر این تحقیق ها مطلوب هستند. همچنین ما بررسی‌های خویش را عمدتا بر تحقیق‌های تاریخی انجام شده به وسیله محققان بازاریابی و منتشر شده در ادبیاتی که برای مخاطبان حوزه بازاریابی در نظر گرفته شده است ( ادبیات تحقیق )، محدود کرده‌ایم. ما مستقیما به مرور ادبیاتی که به تاریخ نگاری پرداخته است، نمی پردازیم، اما برای خوانندگان علاقه مند ، شمار فزاینده‌ای از کارها وجود دارند که به توصیف روش های پژوهش تاریخی در بازاریابی می پردازند.

شیوه بازاریابی کاملا قدیمی است و از زمانی که صاحبان اندیشه به رفتار بازاریابی اندیشیده‌اند، اندیشه و تفکرات بازاریابی وجود داشته‌اند. به عنوان مثال، بخش‌های اول فصل یک کتاب به بررسی ایده‌هایی در مورد بازارها، بازاریابی و بازاریاب های فلاسفه یونان از قبیل افلاطون و ارسطو پرداخته است. با این وجود، مطالعه رسمی بازاریابی منشاء خیلی قدیمی‌تری دارد. اگر بخواهیم به بازاریابی به عنوان یک مبحث آموزشی در دانشگاه‌ها بنگریم و به دنبال کتابی به شیوه‌ای نظام‎مند و علمی در مورد بازاریابی باشیم، رشته بازاریابی تنها حدود ۱۰۰ سال است که وجود دارد. جالب اینکه، زمانی که چنین تحقیقاتی در اوایل قرن بیستم پدید آمد، ” تاریخچه ” بخش قابل توجهی از آن چیزی بود که اساتید بازاریابی مطالعه می کردند و آموزش می دادند – خصوصیتی که ما آن را از دست داده‌ایم.

اگر بخواهیم به بازاریابی به عنوان یک مبحث آموزشی در دانشگاه‌ها بنگریم و به دنبال کتابی به شیوه‌ای نظام‎مند و علمی در مورد بازاریابی باشیم، رشته بازاریابی تنها حدود ۱۰۰ سال است که وجود دارد.

 

چرا شناخت تاریخچه بازاریابی برای فهم بازارایابی اهمیت دارد

توجیه کلاسیک در خصوص “تاریخچه” آن است که کسانی از گذشته خود مطلع نیستند، محکوم به تکرار آن هستند. ایده‌ها یا مفاهیمی که جواب نداده‌اند یا مفید واقع نشده اند، باید دور انداخته شوند. این امری بدیهی به نظر می رسد. با این وجود، دانش در خصوص پیشینه و تاریخچه این حوزه می‌تواند به ما در اجتناب از تکرار موفقیت‌های آن نیز کمک کند! این پدیده اختراع مجدد چرخ می باشد. یک مثال شناخته شده برای تاریخدانان بازاریابی، تناسخ مفهوم بازاریابی، نخست به عنوان بازاریابی روابط و سپس به عنوان مدیریت روابط مشتریان (CRM)، می‌باشد. حتی اگر این یک تغییر حاشیه‌ای در مفهومی گسترده‌تر باشد، اینطور به نظر می‌رسد که نسل جدید ، واژه شناسی شناختی از این موضوع نداشته باشد که ایده اصلی مثل قبل باقی مانده است. همانطور که مارک تواین با مشاهده تایید کرده است، تاریخ ممکن است خودش را تکرار نکند، اما اغلب هم قافیه است. وقتی چنین باشد، تغییرات در یک موضوع باید به خاطر آنچه که هستند شناخته شوند. این موضوع ما را به ارزش دوم مطالعه تاریخ و پیشینه می‌رساند. پیشینه ، خط مبنایی را برای شناخت تغییرات در نظریه‌ها ایجاد می نماید. ما چطور می توانیم دانش‌مان در خصوص بازاریابی را بهبود دهیم اگر دانشی از پیشینیانمان ( محقیقین پیش از خود ) در اختیار نداشته باشیم؟

به یک معنی، این هدفی است که مرور ادبیات به آن کمک می کند. مشکل آن است که بسیاری از مرور ادبیات‌ها تنها تا آن جایی پیش می‌روند که محقق خود شخصا می تواند به خاطر آورد زیرا، همانطور که بسیاری از اساتید این حوزه به شوخی می گویند، “اگر قبل از اینکه من مدرک دکترایم را بگیرم اتفاق افتاده باشد، تاریخ باستان محسوب می‌شود”، یا همانگونه که یک مجری در کنفرانس تاریخچه بازاریابی بیان نمود، “اگر در طول دوره زندگی من اتفاق افتاده است، تاریخ نیست!”.

همچنین پیشینه و تاریخچه با رابطه‌ای تنگاتنگ با ارزش خود در کمک به عنوان خط مبنایی برای شناخت تغییرات، به ما کمک می‌کند تا سوالاتی درست را مطرح کنیم تا در آموزش و تحقیق پرسیده شوند. مرور تحقیقات پیشین در خصوص یک ایده یا موضوع به ما این امکان را می دهد که آنچه که قبلا مطالعه شده است و اینکه این مطالعه تا چه اندازه گسترده بوده است، چه سوالاتی بی‌پاسخ مانده اند، و چه سوالاتی پاسخ داده شده اند.

شاید کاربردی ترین ارزش تاریخچه و پیشینه برای دانشجویان بازاریابی از توانایی منحصر به فرد آن در فراهم کردن چارچوبی برای ساخت و تلفیق دانش ناشی می‌شود. این موضوع در هیچ کجا مشهودتر از کار روبرت بارتلس نیست. مطالعه بنیادین او در خصوص توسعه اندیشه های بازاریابی ، منتشر شده در سه ویرایش (۱۹۶۲، ۱۹۷۶، ۱۹۸۸)، یکی از جامع‌ترین مرورها در خصوص توسعه بازاریابی به عنوان یک رشته تحصیلی در طول ۱۰۰ سال گذشته را فراهم می کند. در عین حال، این اثر دیدی درون نگر نسبت به این رشته به ما می دهد.

علاوه بر ارزش عملی، پیشینه و تاریخچه می‌تواند چیزی زیبا باشد. پیشینه به خودی خود ارزشمند است. پیشینه داستانی است که ارزش گفتن دارد. پیشینه به ایده‌های بازاریابی بٌعد، غنا و مفهوم می بخشد. و، میراثی معنوی درکی از منشا و خاستگاه به ما می دهد. درک این موضوع که یک دانشجوی جدی و سخت کوش بازاریابی چطور ممکن است در مورد آنچه در طول یک قرنی که این رشته وجود داشته تغییر کرده است و آنچه ثابت مانده است کنجکاو نباشد، بسیار دشوار است.

رویکردهایی نسبت به تاریخچه اندیشه های بازاریابی

چندین رویکرد مختلف، بطور جداگانه یا با همدیگر، به منظور مطالعه تاریخچه اندیشه‌های بازاریابی مورد استفاده قرار گرفته‌اند. شاید مشهودترین و مناسب ترین رویکرد، رویکرد مطالعه ایده‌ها یا مفاهیم باشد. ساده‌ترین نسخه این موضوع، مرور ادبیاتی است که در آن یک نویسنده کارهای پیشین در خصوص موضوع یا ایده مورد بحث را مرور می کند. با این وجود، اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم، تاریخ‌دانان اندکی چنین مرورهایی را به عنوان تاریخچه و پیشینه در نظر می گیرند. یک مثال بهتر در مطالعات تاریخی انجام شده به وسیله هولندر (۱۹۸۶) و فولرتون (۱۹۸۸) در خصوص مفهوم بازاریابی، یا به وسیله شاو (۱۹۹۴) در خصوص چهار مفهوم کاربردی ارائه شده است.

رویکرد دوم، رویکردی که ممکن است یک بسط طبیعی مطالعه ایده ها یا مفاهیم قلمداد شود، مطالعه مکتب های اندیشه های بازاریابی می باشد. این مکتب ها که امروزه رویکردهای سنتی به اندیشه های بازاریابی نامیده می شوند. تا سال ۱۹۳۰ سه مورد از چنین مکاتبی ظهور کردند: کارکردی، کالا، و سازمانی، و مقدار قابل توجهی از تحقیقات تاریخی این مکاتب فکری را شامل شده اند. اخیرا، شیث و همکاران (۱۹۸۸) سیر تکامل ۱۲ مکتب اندیشه های بازاریابی در طول قرن بیستم، شامل سه مکتب سنتی، را شناسایی کرده و مورد بررسی قرار داده اند.

شاید اولین رویکرد در خصوص مطالعه تاریخچه اندیشه‌ بازاریابی، رویکردی که کماکان مناسب و متداول است، یک رویکرد رشته بازاریابی می‌باشد. مطالعات رشته‌ای به پیشینه انجمن ها، سازمان ها، و مجلاتی اشاره دارد که به وسیله رشته بازاریابی شناسایی شده اند. به عنوان مثال، هنگامی که مجلات بازاریابی به نقاط عطفی در تاریخچه شان دست پیدا کرده اند، علل تاریخی پیشرفت شان نوشته شده اند (مثلا برکمان، ۱۹۹۲؛ گرتر، ۱۹۷۶؛ کرین، ۱۹۹۶؛ مانسی، ۱۹۹۱).

به عنوان یک رویکرد نسبت به تاریخچه اندیشه‌ بازاریابی، بیوگرافی برای رهگیری مشارکت های محققان پیشرو در رشته بازاریابی، مورد استفاده قرار گرفته است. این رویکرد در طول دهه ۱۹۵۰ شروع شد و تا امروز ادامه پیدا کرده است. بین سال های ۱۹۵۶ و ۱۹۶۲، مجله بازاریابی یک سری شامل ۲۳ طرح بیوگرافی منتشر کرد که به نظر می رسد سنتی را ایجاد کرد که به وسیله کونورس (۱۹۵۹)، بارتلس (۱۹۶۲، ۱۹۸۸)، هولندر (۱۹۹۵)، جونز، (۱۹۹۴)، و دیگران ادامه پیدا کرد. اغلب، بیوگرافی در ترکیب با دیگر رویکردها مورد استفاده قرار گرفته است، همانطور که در مورد بارتلز (۱۹۸۸) اینگونه بوده است.

تاریخچه بازاریابی در گذر زمان

در این کتاب مرور تاریخچه اندیشه بازاریابی بر اساس ترتیب زمانی پیش می‌رود، به طوری که با مطالعه ایده‌های بازاریابی محققان باستان در طول دوره زمان باستان تا انقلاب صنعتی شروع می‌شود. این ایده های قدیمی تر در مورد بازاریابی در اواخر قرن نوزدهم، شروع به متبلور شدن در نوشته‌های اقتصاددانان کردند. بیشتر تحقیق‌های تاریخی بر توسعه‌ها در طول قرن بیستم تمرکز کرده‌اند، که ما آن را به دو دوره وسیع تقسیم بندی کرده‌ایم.

دوره اول، از ۱۹۰۰ تا ۱۹۵۷، به ظهور رشته بازاریابی می پردازد. این زمانی بود که در طول آن اولین دوره های دانشگاه ارائه شدند، اولین کتب درسی نوشته شدند، مکاتب فکری سنتی پدید آمدند، و غیره. با انتشار کتاب رفتار بازاریابی و اقدامات اجرایی توسط اندرسون (۱۹۵۷)، عصر مدرن بازاریابی شروع شد. این عصر جدیدتر شمار کثیری از مکاتب فکری را شاهد بوده است (مثلا مدیریت بازاریابی، رفتار مصرف کننده، بازاریابی کلان)، و با یک افزایش چشمگیر در مطالعات تاریخی همراه بوده است. همچنین این کتاب به وضعیت فعلی تحقیقات تاریخی در خصوص اندیشه‌های بازاریابی میپردازد و پیشنهادهایی در مورد تحقیقاتی که می‌بایست انجام شوند ارائه میدهد.

تاریخچه بازاریابی : اندیشه‌های بازاریابی باستان و قرون وسطی

تولد تجارت در گذر زمان ناپدید شده است، اما شواهد باستان شناسی در خصوص تجارت به بیش از ۱۰.۰۰۰ سال قبل بر می‌گردند (دیکسون و همکاران، ۱۹۶۸). تجارت هزاره‌های بسیاری به یک شکل ابتدایی مبادله پایاپای که تحت عنوان تجارت خاموش شناخته می‌شود ادامه پیدا کرد ؛ موضوعی که اول بار توسط هرودوت ([قرن پنجم قبل از میلاد] دی سلینکورت، ۱۹۷۲:۳۳۶)، پدر تاریخ، به آن اشاره شده است. مبادله پایاپای در هر شکل که باشد نسبتا ابتدایی است و، از آنجا که نیاز اغلب مادر ابداع می باشد، با رشد تمدن یک مکانیسم تجاری پیچیده تر ظهور کرد – بازاریابی.

شواهد باستان شناسی در خصوص تجارت به بیش از ۱۰.۰۰۰ سال قبل بر می‌گردند

اولین گفته تاریخی در مورد منشاء فعالیت های بازاریابی توسط هرودت (دی سیلنکورت، ۱۹۷۲:۸۰) ارائه شد: “لیدیان ها اولین مردمی بودند که از یک سکه طلا و نقره به منظور خرده فروشی استفاده کردند”. بازاریابی، در مفهوم فروش و خرید، از قرن هفتم قبل از میلاد در آسیای صغیر (ترکیه مدرن امروزی) نشات گرفت. به دلیل اینکه بازاریابی خیلی کارآمدتر از مبادله پایاپای بود، به سرعت به شهرهای یونانی همسایه در امتداد مدیترانه و سپس به سرعت در سراسر دنیای متمدن گسترش پیدا کرد.

بازاریابی یک شکل جدید و عجیب از رفتار را نمایش داد. با تاکید بر دست آوردهای فردی و رقابت، فعالیت بازاریابی در حفظ پیوندهای اجتماعی که اعضای جوامع را به صورت سنتی و بر اساس نوع دوستی و همکاری به هم پیوند می دادند مضر به نظر می رسیدند. در طول یک دوره قحطی، چیزی که انجامش به لحاظ اجتماعی قابل قبول بود، به اشتراک گذاشتن گرفتاری یکی از همسایگان بود، اما بازاریاب ها احتمال بیشتری داشت که قیمت ها را بالا ببرند. متفکران عمیق آن دوره، از قبیل فیلسوف های سقراطی (قرن چهارم قبل از میلاد)، نگران این موضوع بودند که چرا این شکل تازه ظاهر شده و به سرعت در حال رشد رفتار انسانی، چطور نظم اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد. بحث های آنها تفکر اولیه در مورد بازاریابی از دید اجتماعی را نشان داد، آنچه که اکنون اندیشه بازاریابی کلان نامیده می شود. بعد از سقوط روم، اندیشه های بازاریابی عمدتا به وسیله محققان قرون وسطایی، از سنت آگوستین از هیپو (قرن پنجم عصر حاضر) تا سنت توماس آکوئیناس(قرن سیزدهم)، و سپس به وسیله تنوعی از فلاسفه و محققان روشنفکر توسعه پیدا کرد که به اقتصاددانان اولیه منتهی شد.

برخی از نویسندگان اولیه ای که به بحث کردن پیشینه اندیشه های باستان و قرون وسطایی در ادبیات بازاریابی پرداخته اند شامل کاسلز (۱۹۳۶)، کلی (۱۹۵۶)، استینر (۱۹۷۸) و دیکسون (۱۹۷۸a) می باشند. کاسلز (۱۹۳۶)، یک اقتصاددان آموزش دیده، احتمالا برای معرفی منشاء های اندیشه های بازاریابی به رشته بازاریابی در مجله بازاریابی جدیدا منتشر شده دعوت شد. با آماده کردن زمینه، کاسلز متوجه شد که علت اصلی مطالعه توسعه تاریخی اندیشه‌های بازاریابی، روشن کردن یک موضوع کنونی بود که:

برای مطالعه ادامه مطلب ، کتاب زیر را تهیه نمایید :

کتاب تاریخچه اندیشه بازاریابی 

دکترسیدرضاآقاسیدحسینی  و   سیده فاطمه آقاسیدحسینی

لینک معرفی فصول کتاب

انتشارات آیندگان

 خرید آنلاین کتاب

نوشته تاریخچه بازاریابی ( تاریخچه اندیشه بازاریابی با نگاه پژوهشی و کاربردی ) اولین بار در تیم مشاوران مدیریت ایران IranMCT. پدیدار شد.



from تیم مشاوران مدیریت ایران IranMCT https://ift.tt/2RIPrRT

نوشتن طرح کسب و کار تجاری – ۵ نکته طلایی در یک بیزینس پلن موفق

نوشتن طرح کسب و کار تجاری ( بیزینس پلن ، طرح توجیهی  Business Plan )

نوشتن طرح کسب و کار تجاری ( بیزینس پلن ، طرح توجیهی Business Plan ) موفق یکی از نیازهای یک کارآفرین است . اما سوالی که بسیار از ما پرسیده می‌شود که بعد از نوشتن طرح کسب و کار تجاری ، این سند چند صفحه است ؟ سه صفحه یا سی صفحه  ؟ باید گفت که چیزی که مهم خواهد بود که نوشتن طرح کسب و کار تجاری باید به اندازه ادامه پیدا نماید که موجب رضایت فرد خواننده از طرحی است که در حال دفاع و توجیه آن هستید . این طرح کسب و کار تجاری باید دارای ۵ معیار باشد . در هنگام نوشتن طرح کسب و کار تجاری خود باید به ایده ، محصول ، بازار ؛ تیم و پول توجه نمود.

نوشتن طرح کسب و کار تجاری - 5 نکته طلایی در یک بیزینس پلن موفق نوشتن طرح کسب و کار تجاری ( بیزینس پلن ، طرح توجیهی  Business Plan )

نکات طلایی برای نوشتن طرح کسب و کار تجاری

  • ایده کسب و کار ( ایده تجاری )

البته خلق ایده تجاری ، سخت‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد. این ایده تجاری باید با جزئیات مشخصی همراه باشد. نوآوری در کسب و کار بسیار مهم است. مثلا نمی‌شود گفت : “من می‌خواهم یک کسب‌وکار تو اینترنت” راه بی اندازم. باید ایده به صورت معنی‌داری بتواند جزئیات کار را مشخص نماید . مثلا : من می‌خواهم یک و ب سایت راه‌اندازی کنم که موسیقی گروه و افراد مستقل را جمع‌آوری و دسته‌بندی نماید و به بازار معرفی تا برای آنان سرمایه‌گذار جذب نمایم “

نکته : اگر در این مرحله از نوشتن طرح کسب و کار تجاری  گیر نموده‌اید ، از خود این سوال را بپرسید : چرا این کسب‌وکار مهم است ؟ بعد با دوستان خود در این مورد صحبت نمایید تا زمانی بتوانید عناصر کلیدی ، مزایا و ویژگی‌های اساسی کسب‌وکار خود را تشریح نمایید.

  • محصول و فروش : چطور پول در می‌آورید ؟

آیا در هنگام نوشتن طرح کسب و کار تجاری ، قادرید که چیزی را که می‌خواهید بفروشید را به درستی تشریح نمایید ؟ یک طرح کسب و کار تجاری خوب در خصوص محصولات و قیمت به صورت ویژه ، اطلاعاتی مناسبی ارائه می‌نماید. حداقل باید دسته‌بندی محصولات و خدمات خود را برای فروش انجام داد. مثلا “فروشگاه گل زینتی که دارای بوته‌های شکوفه گل نارنجی مکزیکی”

نکته : صرف‌نظر از آنچه شما می‌فروشید، باید قیمت و حاشیه هر دسته یا مورد را شرح دهید. نیاز به کمک دارید؟ با قیمت گذاری انجام شده توسط رقبا شروع کنید.

  • بازاریابی : مشتری چه کسی است و چگونه باید آن‌ها را پیدا کرد؟

در هنگام نوشتن طرح کسب و کار تجاری در بخش بازاریابی ، مهم‌ترین چیز این است که “مقیاس” فرصت پیش روی خود را به درستی ارزیابی نمایید و تبلیغات خود را با حجم این مقیاس منطبق سازید. اگر شما یک فروشگاه تعمیر خودرو محلی دارید، نباید در مورد بازار ۲۰۰ میلیاردی خودرو اصلا صحبت نمایید. اگر شرکت دو نفره نظافت ساختمان در یک شهرستان هستید ، نباید به فکر تبلیغ در تلویزیون بین دو نیمه بازی استقلال و پرسپولیس باشید. اما اگر یک کسب و کار برای کل استان تهران یا ایران راه انداخته‌اید ، تبلیغ در تلویزیون بین دو نیمه بازی استقلال و پرسپولیس ، می‌تواند یک گزینه خوب باشد . در این مرحله میتوان از ماتریس SWOT استفاده نمایید تا به یک چند استراتژی بازاریابی مناسب از بین انواع بازاریابی دست یابید.

نکته : بازار را تحت عنوان تعدادی از مشتریان تعریف می‌نماییم که می‌توان بر اساس جغرافیا، بودجه تبلیغاتی و ظرفیت کاری خود تقسیم و توصیف نمود. با کمک یک مشاور یا فردی که تجربه و علم کافی دارد ، شیوه‌های خلاقانه تبلیغات را بر اساس بودجه خویش و انواع رسانه ، پیدا نمایید تا مخاطبان را به خوبی هدف قرار دهید. به یاد داشته باشید، اگر نتوانید شیوه تبدیل مشتری بالقوه به خریدار را توضیح دهید ، عملا بازاریابی یک اتلاف پول است.

  • مدیریت : چه کسی به شما اعتقاد دارد؟

در هنگام نوشتن طرح کسب و کار تجاری باید در خصوص معرفی ترکیب مدیران سازمان کاملا حرفه‌ای عمل نمایید. بخش مدیریت باید شامل مشاوران و / یا مدیران سازمانتان و همچنین لایه مدیریتی بالای سازمان باشد. البته بسیار ساده است که چند رزومه را در کنار هم قرار دهیم و آن را بخش مدیریت بنامید، اما ایده بهتر این است که تنها قوی‌ترین و مهم‌ترین دستاوردهای هر عضو تیم را توصیف کنید. اگر هنوز افراد مناسب را در بخش مدیریت خویش ندارید، حداقل نقش و عنوان افرادی که می‌خواهید از پیش تعیین نمایید، در نتیجه، زمان استخدام مشخص‌شده است و شرح شغلی و شرایط احراز شغل فرد مدنظر از پیش مشخص است.

 نکته: برای استخدام یک تیم مدیریت عالی ، از هیچ تلاشی فروگذاری ننمایید، زیرا یک تیم قوی به شما در نزد مشتریان و سرمایه‌گذاران ، فورا اعتبار خواهد داد.

  • تحلیل مالی : آیا واقعا با این کار به پول خواهید رسید؟

اطلاعات مالی را باید ساده نگه دارید و از اینکه شامل برخی مفروضات است، نگران نباشید. هیچ کس آینده را نمی‌داند، بنابراین تمام پیش‌بینی‌های مالی از لحاظ فنی، اشتباه است. اما مهم است که کامل باشد. باید مطمئن شوید که می‌دانید چقدر سرمایه‌گذاری نیاز دارید تا کسب‌وکار شروع به حرکت کرده و سپس به سودآوری برسد. یک گزارش درآمد ساده ماهانه یا سه‌ماهه کافی است. این مسیر را با توضیح تمام هزینه‌ها ادامه دهید و اینکه چه تعداد مشتری برای عبور از نقطه سربه‌سر نیاز است .

باید هر یک از این پنج معیار را در هنگام نوشتن طرح کسب و کار تجاری خود در نظر بگیرید . در این حالت است که یک ایده قوی به یک برنامه قوی تبدیل می‌شود ، حال آماده هستید که یک طرح بازاریابی تجاری خود را بنویسید.

مطالب مرتبط :

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

نوشته نوشتن طرح کسب و کار تجاری – ۵ نکته طلایی در یک بیزینس پلن موفق اولین بار در تیم مشاوران مدیریت ایران IranMCT. پدیدار شد.



from تیم مشاوران مدیریت ایران IranMCT https://ift.tt/2C6qj2h

۱۳۹۷ مهر ۱۳, جمعه

۱۰۰ برند برتر و ارزشمند جهان در سال ۲۰۱۸ از سوی اینتربرند اعلام شد

۱۰۰ برند برتر و ارزشمند جهان ۲۰۱۸

شرکت مشاوره مدیریت اینتربرند Interbrand به عنوان شرکت صاحب‌نظر در عرصه تعریف استانداردهای برندسازی و همچنین ارائه‌دهنده یک استاندارد ارزش گذاری برند در جهان،  لیست ۱۰۰ برند ارزشمند دنیا در طی سال ۲۰۱۸ را برای ۱۹امین سالی متوالی اعلام نمود. تیم مشاوران مدیریت طبق سنوات (  ۲۰۱۳  ,  ۲۰۱۴  ,  ۲۰۱۵  ,  ۲۰۱۶  ,  ۲۰۱۷ )  این اطلاعات برای شما محیا نموده است.

ارزشگذاری برند در استاندار اینتربرند بر اساس ۱۰ معیار انجام میشود :  وضوح، تعهد، حکمرانی، پاسخگویی، ارتباط، مشارکت، تمایز، انسجام، صحت و حضور. اپل به شدت از تعامل، تمایز و انسجام برخوردار بوده است.

۱۰۰ برند برتر ۱۰۰ ارزشمند جهان در سال ۲۰۱۸ اینتربرند فهرست بهترین برندها فهرست ارزشمندترین برندها

  دانلود لیست کامل بهترین برندهای ۲۰۱۸

برای دومین سال متوالی ، برندهای اپل و گوگل در بالاترین جایگاه لیست برترین برندهای سال ۲۰۱۸

۱۰۰ برند برتر و ارزشمند جهان در سال ۲۰۱۸  ، نزدیک به دو تریلیون دلار ( ۲،۰۱۵،۳۱۲  دلار ) تعیین ارزش شده است  که حدود  ۷.۷٪ نسبت به سال قبل رشد داشته است. 

۲۹ درصد از کل ارزش ۱۰۰ برند برتر سال ۲۰۱۸ مربوط به در کسب و کارها ارائه دهنده خدمات آنلاین است. در سال ۲۰۰۹ این عدد در حدود ۱۸% بوده است.

 

در لیست ۱۰۰ برند برتر و ارزشمند جهان ۲۰۱۸ ، اپل ، گوگل و آمازون به ترتیب مقام اول تا سوم را به خود اختصاص داده‌اند.

  1. اپل ۲۱۴,۴۸۰ میلیارد دلار

  2. گوگل ۱۵۵,۵۰۶ میلیارد دلار

  3. آمازون ۱۰۰,۷۶۴ میلیارد دلار

در این لیست شاهد دو برند نوظهور و بازگشت مجدد سه برند هستیم.

برندهای نوظهور ۲۰۱۸ :

  • Spotify در جایگاه ۹۲ ( ۵،۱۷۶ میلیارد دلار )
  • Subaru در جایگاه ۱۰۰( ۴،۲۱۴ میلیارد دلار )

برندهای بازگشته ۲۰۱۸ :

  • Chanel در رده ۲۳  با ارزشی برابر ۲۰،۰۰۵ میلیارد دلار  ، این برند آخرین بار در سال ۲۰۰۹ در این لیست حضور داشت.
  • Hennessy در رده ۹۸ با ارزشی برابر ۴،۷۲۲ میلیارد دلار ، این برند آخرین بار در سال ۲۰۰۹ در این لیست حضور داشت.
  • Nintendo در رده ۹۹ با ارزشی برابر ۴،۶۹۶ میلیارد دلار ،  این برند آخرین بار در سال ۲۰۱۴ در این لیست حضور داشت.

2018 دو برند نوظهور و بازگشت مجدد سه برند Spotify Subaru Chanel Hennessy Hennessy

برای شش سال متوالی، اپل و گوگل در رتبه های بالای این لیست قرار گرفته‌اند. ارزش برند اپل ۱۶% افزایش یافته به ۲۱۴.۴۸۰ میلیارد دلار و گوگل ۱۰% به ۱۵۵,۵۰۶ میلیارد دلار رسید و آمازون به ۵۶٪ رشد دست یافته است و سومین برند با ارزش این لیست با ارزشی در حدود ۱۰۰،۷۶۴ میلیارد دلار است . اپل و آمازون در حال حاضر در چندین بخش رقابت مینمایند : اسپیکرهای هوشمند، تبلت، تلویزیون، و موسیقی .

۲۸ برند در این لیست دارای رشد دو رقمی هستند که به ترتیب بعد از اپل ، گوگل و آمازون که شاهد رشد دور قمی بوده اند، ۷ برتر دیگر عبارتند از :

  1. مایکروسافت در جایگاه شماره ۴  با ارزش ۹۲،۷۱۵ میلیارد دلار
  2. کوکاکولا با ارزش ۶۶،۳۴۱ میلیارد دلار
  3. سامسونگ با ارزش ۵۹۸۹۰ میلیارد دلار
  4. تویوتا با ارزش ۵۳،۴۰۴ میلیارد دلار
  5. مرسدس بنز با ارزش ۴۸،۶۰۱ میلیارد دلار
  6. فیس بوک با ارزش ۴۵،۱۶۸ میلیارد دلار
  7. مک دونالد با ارزش ۴۳،۴۱۷ میلیارد دلار

پنج برند با بیشترین رشد ارزش در طی سال ۲۰۱۸ ، عبارتند از :

  • Amazon   :  ۵۶%
  • Netflix  : ۴۵%
  • Gucci  :  ۳۰%
  •   Salesforce.com  :  ۲۳%
  • Louis Vuitton  :  ۲۳%
  • پس از پنج سال رشد مداوم ، ارزش فیس بوک شش درصد کاهش داشته است.

بیش از نیمی از بهترین برندهای جهانی از پنج بخش هستند :

برندهای خودرو (۱۶)، برندهای فناوری (۱۳)، برندهای خدمات مالی (۱۲)، برندهای لوکس (۹) و برندهای کالاهای سریع مصرف (۹) آمدند.برندهای لوکس رشدی در حدود (۴۲٪) داشته‌اند، که جایگزین خرده فروشی و در مقام اول قرار گرفته‌اند. خرده فروشی رشد قابل ملاحظه‌ای داشته و در جایگاه دوم با (۳۶٪) رشد حضور دارد و پس از آنان، برندهی الکترونیک (۲۰٪)، برندهای کالاهای ورزشی چهارم (۱۳٪) و برندهای خدمات مالی (۱۰٪) هستند.

جالب آنکه دو برند TESLA و Lenovo از این لیست خارج شدند.

List of Interbrand’s 2018 Best Global Brands

Rank BRAND ۲۰۱۸ ( Billion Dollar )
۱ Apple ۲۱۴.۴۸۰
۲ Google ۱۵۵.۵۰۶
۳ Amazon ۱۰۰.۷۸۴
۴ Microsoft ۹۲.۷۱۵
۵ Coca-Cola ۶۶.۳۴۱
۶ SAMSUNG ۵۹.۸۹۰
۷ Toyota ۵۳.۴۰۴
۸ Mercedes-Benz ۴۸.۶۰۱
۹ Facebook ۴۵.۱۶۸
۱۰ McDonald ۴۳.۴۱۷
۱۱ Intel ۴۳.۲۹۳
۱۲ IBM ۴۲.۹۷۲
۱۳ BMW ۴۱.۰۰۶
۱۴ Disney ۳۹.۸۷۴
۱۵ Cisco ۳۴.۵۷۵
۱۶ GE
۱۷ Nike
۱۸ Louis Vuitton
۱۹ Oracle
۲۰ Honda
۲۱ SAP
۲۲ Pepsi
۲۳ CHANEL
۲۴ American Express
۲۵ ZARA
۲۶ J.P.Morgan
۲۷ IKEA
۲۸ Gillette
۲۹ UPS
۳۰ H&M
۳۱ Pampers
۳۲ Hermès
۳۳ Budweiser
۳۴ Accenture
۳۵ Ford
۳۶ Hyundai
۳۷ Nescafe
۳۸ eBay
۳۹ GUCCI
۴۰ Nissan
۴۱ Volkswagen
۴۲ Audi
۴۳ Philips
۴۴ Goldman Sachs
۴۵ City
۴۶ HSB
۴۷ AXA
۴۸ L’Oreal
۴۹ Allianz
۵۰ Adidas
۵۱ Adobe
۵۲ Porsche
۵۳ Kellogg’s
۵۴ hp
۵۵ Canon
۵۶ Siemens
۵۷ Starbucks
۵۸ Dannone
۵۹ Sony
۶۰ ۳M
۶۱ Visa
۶۲ Nestle
۶۳ Morgan Stanley
۶۴ Colgate
۶۵ Hewlett-Packard
۶۶ Netflix
۶۷ Cartier
۶۸ Huawei
۶۹ Santander
۷۰ MasterCard
۷۱ Kia
۷۲ FedEx
۷۳ Paypal
۷۴ Lego
۷۵ SalesForces.com
۷۶ Panasonic
۷۷ Johnson and Johnson
۷۸ Land rover
۷۹ DHL
۸۰ Ferarry
۸۱ Discovery
۸۲ Caterpillar
۸۳ Tiffany & Co.
۸۴ Jack Daniel’s
۸۵ Corona
۸۶ KFC
۸۷ Heineken
۸۸  john Deere
۸۹ Shell
۹۰ MINI
۹۱  Dior
۹۲ Spotify
۹۳ Harley-Davidson
۹۴ Burburry
۹۵ Prada
۹۶ Sprite ۴.۷۳۳
۹۷ Johnnie Walker ۴.۷۳۱
۹۸ Hennessy ۴.۷۲۲
۹۹ Nintendo ۴.۶۹۶
۱۰۰ SUBARU ۴.۲۱۴

 

 

 

نوشته ۱۰۰ برند برتر و ارزشمند جهان در سال ۲۰۱۸ از سوی اینتربرند اعلام شد اولین بار در تیم مشاوران مدیریت ایران IranMCT. پدیدار شد.



from تیم مشاوران مدیریت ایران IranMCT https://ift.tt/2O6pZrF

۱۳۹۷ مهر ۱۲, پنجشنبه

برندسازی اینترنتی ( Internet Branding ) چیست ؟ ( برندسازی آنلاین | برندینگ آنلاین )

برندسازی اینترنتی | برندسازی آنلاین | برندینگ آنلاین | برندسازی دیجیتال

برندسازی اینترنتی چیست ؟

برندسازی اینترنتی Internet Branding ، که آن را  وب برندینگ نیز مینمامیم ، یکی از تکنیک‌های مدیریت برند است که از دنیای وب به عنوان یکی از انواع رسانه‌ به منظور معرفی برند به بازار آنلاین استفاده مینماییم. برندسازی اینترنتی یک استراتژی است برای دستیابی به موقعیت در دنیای کسب و کار است. حتی شرکت‌های قدیمی و بالغ به دنبال سرماهی گذاریهای کلان روی ایجاد شهرت برند در دنیای وب هستند، زیرا استراتژی برندسازی اینترنتی تاثیر بسیار زیادی بر فعالیتهای برندینگ سازمان در دنیای واقعی دارد.

برندسازی اینترنتی ( Internet Branding ) چیست ؟ ( برندسازی آنلاین | برندینگ آنلاین )

چرا برندسازی اینترنتی بوجود آمد ؟

با ظهور اینترنت و سپس آمدن نسل دوم وب Web 2 ( وب نسل دوم ، بر پایهٔ مشارکت‌ و تعامل هوشمندانه انسان‌ و نرم افزار است ) ، بازاریابان در سراسر دنیا در حال درک نمودن اهمیت استفاده از رسانه های آنلاین برای برندسازی هستند. نسل جدید مشتریان یعنی آنها که در اواخر دهه ۹۰ میلادی و بعد از آن و بویژه آنان که در ابتدای هزاره جدید متولد شده‌اند، از تمایل بسیاری برای معاملات آنلاین برخوردارند. این بدان معنی است که بازاریابان و شرکت‌ها اگر به دنبال هدف قرار دادن این بخش از بازار هستند، نیاز دارند تا محصولات خود را در دنیای مجازی به آنان معرفی نمایند. ضمنا با توجه به همه گیر شدن تلفن‌های هوشمند توسط این بخش از جامعه، برندسازی اینترنتی محصولات بصورت آنلاین و در دنیای موبایل ، نه تنها دیگر لوکس نیست بلکه به واسطه تغییر عادت خرید مشتریان یک الزام به نظر میرسد. این همان دلیلی است که باعث میشود شرکت‌ها به شدت در فضای مجازی اقدام به بازاریابی نمایند. به عنوان مثال، برندهای مانند نایک، آدیداس، کوکاکولا، پپسی و گپ که سیاست تبلیغ بصورت چاپی داشته‌اند اکنون به سمت تبلیغات اینترنتی و فروش محصولات از طریق برندسازی اینترنتی ( برند سازی دیجیتال | برندینگ آنلاین )  گام برداشته اند.

آیا برندسازی اینترنتی ارزش سرمایه گذاری دارد؟

ممکن است یک شرکت دارای یک برنامه برندینگ بسیار قوی و منسجم باشد ، با این حال اگر به دنبال ایجاد یک برند آنلاین نباشد، یک مزیت را از دست میدهد. در مواجهه با برخی برندها که از در دنیای وب و دنیای واقعی فعال هستند ، از جذابیت کمتری برای مصرف کنندگان برخوردار است. اگر شما نیز تصمیم به تدوین و پیاده سازی یک استراتژی برندسازی اینترنتی داشته باشید، نباید شما انتقال ارزش مثبت و یا پیام مثبت برند به مشتری خود را فراموش نمایید. به طور خلاصه باید بیان نماییم که استراتژی مناسب برای برندسازی اینترنتی ، ارزش سرمایه گذاری را حتما خواهد داشت. بنابراین، کمپین وب برندینگ خود را شروع نمایید.

استفاده از نام برندسازی اینترنتی

قبل از ساخت یک استراتژی برندسازی اینترنتی،  ابتدا باید بر علت استفاده از چنین استراتژی‌ای تمرکز نمایید. دلایل اصلی استفاده اصلی استفاده از استراتژی برندسازی اینترنتی میتوانند به موارد زیر مرتبط باشد :

پیشنهاد ما به عنوان مشاور این این است که در برای شروع از یکی از موارد آغاز نمایید.

مثال‌هایی از برندهایی که به حوزه برندسازی اینترنتی وارد شدند

میتوان گفت که این برندها برای جوانان جذاب هستند و بنابراین باید بازاریابی آنلاین داشته باشند. این یک حقیقت است که حتی برندهای سنتی مانند Kellogg’s نیز بصورت آنلان بازاریابی میکنند چراکه بسیاری از زنان شاغل نیز امروزه خرید خود را آنلاین انجام میدهند. جدای این موضوع، برندهایی مانند Swatch  وجود دارند که کاملا از روی اجبار به سمت بازاریابی اینترنتی رفته‌اند ، چون مشتریان آنها در گوشه‌ای از بازار قراردارند که دسترسی به آنان و ارسال پیام برند ، فقط از طریق برندسازی آنلاین انجام میپذیرد. یک دلیل احتمالی برای این موضوع این است که بسیاری از رخ دادهای ورزشی از طریق اینترنت بصورت زنده قابل مشاهده‌اند. با توجه به ارتباط عمیق سازندگان ساعت های لوکس مانند سواچ و Rolex با دنیای ورزش دارند، طبیعی است که این شرکت‌ها در فضای مجازی به دنبال مشتریان خود باشند. تبلیغات موبایل محور مدت‌هاست که توسط بازاریابان و شرکت‌ها مورد پذیرش قرار گرفته است. به عنوان مثال Apple و Microsoft باید بصورت انحصاری بر روی برندسازی اینترنتی تمرکز کنند چراکه مشتریان آنها اکثرا کسانی هستند که برای کسب اطلاعات بصورت مستمر در فضای مجازی هستند.

بازاریابی آنلاین یک شمشیر دو لبه است

بازاریابی آنلاین و به طبع آن برندسازی اینترنتی یک شمشیر دو لبه است. نه تنها اخبار در محیط آنلاین به سرعت پخش میشود بلکه افراد برای اینکه اولین منبعی باشند که آن را در توییتر یا فیس بوک نشر میدهند رقابت میکنند. به عنوان مثال وقتی یک محصول دارای وجهه منفی میشود، اخبار مربوط به آن چه حقیقت و چه دروغ باشد به سرعت پخش میشود و این امر منجر به از دست رفتن ارزش ویژه برند میگردد. به علاوه بازاریابان نمیتوانند جریان گردش اخبار را که توسط جامعه تولید میگردد را کنترل کنند پس آنها باید نسبت به محتوایی که برند آنها تولید میکند آگاه باشند. ضمنا بازاریابی در اینترنت یا گوشی های هوشمند تحت تاثیر مفهومی بنام هوش گروهی یا خرد جمعی است. این بدان معناست که رفتار گروهی در میان مشتریان مرسوم و معمول است.

نتیجه گیری از نظرات دیگران

هرگاه یک برند به تعداد زیادی ازمشتریان دست میابد، بازاریابان راه ساده برای نفوذ در میان آنان دارند چرا که آن برند دارای وجهه اجتماعی شده است. پذیرندگان اولیه (اولین خریداران یک محصول) و نظر سازان (افرادی که نظرشان بر روی بقیه جامعه تاثیر میگذارد مانند خبرنگاران) از طریق نقدهای خود در باره یک محصول این اطمینان را میدهند که مشتریان جدیدی که در مورد خرید یک کالا شک دارند، همان کاری را میکنند که پذیرندگان اولیه و نظرسازان کرده اند. همانطور که قبلا گفته شد این امر میتواند منفی نیز باشد، بدینگونه که اخبار بدی در مورد یک محصول به سرعت پخش شود. میتوان گفت که برندسازی اینترنتی هم یک فرصت بوده و هم یک خطر و بازاریابان باید از این موضوع آگاه باشند.

نوشته برندسازی اینترنتی ( Internet Branding ) چیست ؟ ( برندسازی آنلاین | برندینگ آنلاین ) اولین بار در تیم مشاوران مدیریت ایران IranMCT. پدیدار شد.



from تیم مشاوران مدیریت ایران IranMCT https://ift.tt/2IDXgEr

اخبار مدیریت و تجارت